درس معامله‌گری از کتاب هنر شفاف اندیشیدن

آنچه در این مقاله می‌خوانید

خطای عمل

چرا تماشا کردن و صبر کردن شکنجه است؟

در فوتبال هنگام زدن ضربه پنالتی، دروازه‌بان به اندازه کافی زمان ندارد تا مسیر توپ را ببیند. او باید قبل از ضربه تصمیم بگیرد. آنها معمولا به یکی از دو سمت چپ یا راست جهش می‌کنند، گرچه تقریبا یک سوم ضربه‌ها به وسط دروازه زده می‌شوند. چرا آنها گرفتن پنالتی‌ها را با این حرکت به خطر می‌اندازند؟
جواب ساده است؛ظاهرسازی. رفتن به سمت اشتباه کمتر شرم‌آور به نظر می‌رسد تا اینکه در یک نقطه بایستی و تماشا کنی که چطور توپ از مقابل تو عبور می‌کند. این پدیده خطای عمل نام دارد؛ فعال به نظر بیا، حتی اگر به چیزی نرسی.
اما فقط دروازه‌بان‌ها نیستند که قربانی خطای عمل می‌شوند.
تصور کن چند جوان از یک کلوپ شبانه خارج می‌شوند و شروع می‌کنند به جدل، فریاد زدن بر سر همدیگر و حرکات دیوانه‌وار. شرایط در آستانه یک کتک‌کاری تمام‌عیار است. ماموران پلیس منطقه، که بعضی از آن‌ها جوان و بری باتجربه‌ترند، توقف می‌کنند و صحنه را از دور تماشا می‌کنند و وقتی اولین برخورد انجام شد، دخالت می‌کنند. اگر ماموران باتجربه حضور نداشته باشند، این شرایط پایان متفاوتی خواهد داشت. ماموران جوان و پرشور در برابر خطای عمل تسلیم می‌شوند و بلافاصله اقدام می‌کنند.
پژوهشی نشان داده دخالت‌های دیرهنگام پلیس در دعواهای خیابانی پس از توقف و تماشای صحنه و رویت اولین برخورد، به لطف حضور ماموران باتجربه‌تر صدمات کمتری در پی دارد.

وقتی موقعیتی جدید نامشخص است، خطای عمل برجسته‌تر می‌شود. خیلی از سرمایه‌گذاران در شروع کار، مثل همان پلیس‌های جوان و تازه‌کار در بیرون باشگاه عمل می‌کنند. آن‌ها ناتوانی‌شان برای قضاوت در مورد بازار سهام را با حرکات بیش فعالانه جبران می‌کنند. البته چنین کاری هدر دادن وقت است. همان طور که چارلی مانگر رویکرد خودش را برای سرمایه‌گذاری این طور خلاصه کرد “ما چه چیزی داریم؟ انضباطی برای جلوگیری از آن‌که وقتی نمیتوانیم بی‌کار بایستیم، مرتکب هر غلطی نشویم.”
خطای عمل در تحصیل‌کرده‌ترین جوامع هم وجود دارد. اگر بیماری یک مریض با اطمینان کامل تشخیص داده نشود دکترها بین مداخله کردن ( تجویز درمان) یا منتظر ماندن، تمایل دارند مداخله کنند. چنین تصمیم‌هایی به تمایل انسان بستگی دارد که می‌خواهد در شرایط عدم قطعیت، هر کاری بکند جز نشستن و صبر کردن.
پس چه‌چیز منجر به این تمایل می‌شود؟ در محیط‌های گذشته، زمانی که ما با شکار کردن امرارمعاش می‌کردیم (و مناسب ما هم بود)، عمل به عکس‌العمل می‌چربید.
عکس‌العمل‌های خیلی سریع برای نجات ضروری بودند. سبک‌سنگین کردن می‌توانست مرگ‌بار باشد. وقتی اجداد ما در جنگل سایه‌ای تیره می‌دیدند-چیزی که شبیه ببر با دندان خنجری بود- در مورد این‌که این سایه‌ها ممکن است چه باشد لحظه‌ای هم درنگ نمی‌کردند. آن‌ها محل را ترک می‌کردند خیلی هم سریع. ما نوادگان این واکنشگران سریع هستیم. در ان زمان‌ها، بهتر بود در آن شرایط فرار کنی. اما امروز دنیای ما متفاوت است و به عکس‌العمل پاداش می‌دهد، هر چند غرایز ممکن است خواست دیگری داشته باشند.

حالا به تفکر بهای بیشتری می‌دهیم، اما بی‌حرکتی کامل همچنان گناه بزرگی باقی مانده است. اگر با صبر کردن به نفع شرکت، حکومت یا حتی انسانیت تصمیم کاملا درستی بگیری، هیچ افتخار یا مدالی نصیبت نخواهد شد. از طرفی اگر از خودت قاطعیت و قضاوت سریع نشان بدهی و شرایط حتی بطور اتفاقی بهتر شود، ممکن است رئیس تو یا حتی شهردار دستت را بفشارد‌.
جامعه در مقیاس بزرگ تصمیمات عجولانه را به استراتژی‌های منطقی‌ای که می‌گوید صبر کنیم ببینیم چه می‌شود، ترجیح می‌دهد.

در نتیجه، در شرایط جدید و متزلزل احساس ناچاری می‌کنیم که باید کاری کنیم، هر کاری. بعد از انجام این کار، احساس بهتری داریم حتی اگر با این عمل سریع یا بیش‌ازحد اوضاع را بدتر کرده باشیم. پس وقتی شرایط نامشخص است، عقب بایست تا اینکه تمام گزینه‌هایت را ارزیابی کنی، هرچند این کار با تحسین مواجه نشود.
“تمام مشکلات بشر ریشه در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد.” این را بلز پاسکال هنگام مطالعه در خانه‌اش نوشته است.

پست را به اشتراک بگذارید:
مقالات مرتبط